پیروزی بر شب

ساخت وبلاگ

من یک مار درازم

خوش نقش و خوش نگارم

می خزم روی زمین

چون دست  و پا ندارم

روی تنم پر از خال

پر از نقش و نگاره

نگاه کنید بچه ها

رنگای زیبا داره

خداوند توانا

این رنگارو کشیده

نقش و نگار و رنگی

به این خوبی کی دیده؟

*شاعر : مهری طهماسبی دهکردی

پیروزی بر شب...
ما را در سایت پیروزی بر شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tkoodakan بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 14:13

به نام خدا

ای قوم به حج رفته.........

مامان سفره  ی شام را توی آشپزخانه پهن کرد و صدا زد: بچه ها شام حاضره ... من و خواهرم کنار سفره نشستیم. بابا هم دستهایش را شست و آمد. بسم الله الرحمن الرحیم گفتیم و شروع به خوردن کردیم. سرسفره کسی نباید صحبت می کرد. این قانون  خانه ی ما بود. برای من که به پرحرفی عادت داشتم، خیلی سخت بود که ساکت بنشینم و فقط غذا بخورم. هنوز یکی دو لقمه بیشتر نخورده بودیم که تلفن زنگ زد .

پیروزی بر شب...
ما را در سایت پیروزی بر شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tkoodakan بازدید : 159 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 14:13

قصه ی کلاغ خبرنگار

 

یه روز کلاغ سیاهه

نشسته بود رو دیوار

حرفی واسه گفتن نداشت

پیروزی بر شب...
ما را در سایت پیروزی بر شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tkoodakan بازدید : 156 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 14:13

آن شب در بخش کودکان یک بیمارستان،دختر کوچولویی بستری بود.اواصلاً حوصله  نداشت.دلش نمی خواست سرم توی دستش باشد و همین طور بی حرکت روی تخت بخوابد.مرتب نق می زد و به مادرش که روی یک صندلی کنار تختش نشسته بود می گفت:«پس کی این سرم تمام میشه؟من کی می تونم دوباره بلند بشم و بازی کنم؟چرا مریض شدم؟چرا دلم درد میکنه؟واسه چی منو عمل کردند....»

پیروزی بر شب...
ما را در سایت پیروزی بر شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tkoodakan بازدید : 167 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 14:13

به نام خدا

من دوست دارم باغبان باشم

در هر زمینی گل بکارم

صدها گل یاس و شقایق

آلاله و سنبل بکارم

هرجا زمینی خشک و خالیست

با دست من آباد گردد

از دیدن گل های زیبا

دلهای غمگین شاد گردد

شاعر:مهری طهماسبی دهکردی

پیروزی بر شب...
ما را در سایت پیروزی بر شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tkoodakan بازدید : 81 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 14:13

به نام خدا یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود  روزی روزگاری در سرزمینی دور، پادشاهی زندگی می کرد که مادر پیر و مهربانی داشت. کشور آنها سرزمینی آباد با باغ ها و مزرعه های پرمیوه و پرمحصول بود. مرد پیروزی بر شب...
ما را در سایت پیروزی بر شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tkoodakan بازدید : 123 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 14:13

به نام خدا

 

نام داستان:گاو و شیر و تاریکی 

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود

توی یه روستا مردی زندگی می کرد به اسم صادق که مردم صداش می کردند عموصادق.عمو صادق گاو شیرده قشنگی داشت. گاوش خیلی شیر می داد. زن عمو صادق با شیرگاوشون پنیر و خامه و کشک و دوغ درست می کرد. یه مقدار از شیرش رو هم می فروختند و پولی درمی آوردند.

پیروزی بر شب...
ما را در سایت پیروزی بر شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tkoodakan بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 14:13

خواب درخت زمستونُ دوست دارم وقتی که برف می باره روی زمین یه فرشِ سرد و سفید می ذاره   درختا بی برگ و بار در انتظار بهار شاید میگن خدایا بازم بهارُ بیار   میگن پس از زمستون بهارمیاد دوباره شکوفه،سبزه و پیروزی بر شب...
ما را در سایت پیروزی بر شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tkoodakan بازدید : 107 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 14:13

بچه ی باادب من بچه ی باادبم تمیزم و مرتبم گل های خنده رو لبام هرجا میرم میگم سلام خوش اخلاق و مهربونم خنده رو و خوش زبونم تلاش و کوشش می کنم همیشه ورزش می کنم میخوام سلامت بمونم تا درسامو خوب بخونم در پیروزی بر شب...
ما را در سایت پیروزی بر شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tkoodakan بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 14:13

عروسك قشنگم چتر وكلاه داره وقتي بارون مي باره  چترو به دست مي گيره كلاه به سر ميذاره ميره توي خيابون راه ميره زير بارون خيس نميشه لباساش آب نميره تو كفشاش وقتي بارون بند مياد آبي ميشه آسمون تو آسمون آ پیروزی بر شب...
ما را در سایت پیروزی بر شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tkoodakan بازدید : 167 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 14:13